مترسک – جبران خلیل جبران

1 نظر »

یک بار به مترسکی گفتم:

لابد از ایستادن در این دشت خلوت خسته شده ای؟

گفت:

لذت ترساندن عمیق و پایدار است، من از آن خسته نمی شوم.

دمی اندیشیدم و گفتم:

درست است. چون که من هم مزه ی این لذت را چشیده ام.

گفت:

فقط کسانی که تن شان از کاه پرشده باشد این لذت را می شناسند.

آنگاه من از پیش او رفتم، و ندانستم که منظورش ستایش از من بود یا خوارکردن من.

یک سال گذشت و در این مدت مترسک فیلسوف شد.

هنگامی که باز از کنار او می گذشتم دیدم دو کلاغ زیر کلاهش لانه می سازند.

جبران خلیل جبران

جبران خلیل جبران

آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن

بدون نظر »
[audio: https://tarabestan.com/files/music/nazeri/aabe-hayaate-eshgh.mp3]

دانلود تصنیف با صدای شهرام ناظری دانلود تصنیف با صدای شهرام ناظری

آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن
آینه صبوح را ترجمه شبانه کن

ای پدر نشاط نو بر رگ جان ما برو
جام فلک نمای شو وز دو جهان کرانه کن

ای خردم شکار تو تیر زدن شعار تو
شست دلم به دست کن جان مرا نشانه کن

گر عسس خرد تو را منع کند از این روش
حیله کن و ازو بجه دفع دهش بهانه کن

در مثل است کاشقران دور بوند از کرم
ز اشقر می کرم نگر با همگان فسانه کن

ای که ز لعب اختران مات و پیاده گشته‌ای
اسپ گزین فروز رخ جانب شه دوانه کن

خیز کلاه کژ بنه وز همه دام‌ها بجه
بر رخ روح بوسه ده زلف نشاط شانه کن

خیز بر آسمان برآ با ملکان شو آشنا
مقعد صدق اندر آ خدمت آن ستانه کن

چونک خیال خوب او خانه گرفت در دلت
چون تو خیال گشته‌ای در دل و عقل خانه کن

هست دو طشت در یکی آتش و آن دگر ز زر
آتش اختیار کن دست در آن میانه کن

شو چو کلیم هین نظر تا نکنی به طشت زر
آتش گیر در دهان لب وطن زبانه کن

حمله شیر یاسه کن کله خصم خاصه کن
جرعه خون خصم را نام می مغانه کن

کار تو است ساقیا دفع دوی بیا بیا
ده به کفم یگانه‌ای تفرقه را یگانه کن

شش جهت است این وطن قبله در او یکی مجو
بی وطنی است قبله گه در عدم آشیانه کن

کهنه گر است این زمان عمر ابد مجو در آن
مرتع عمر خلد را خارج این زمانه کن

ای تو چو خوشه جان تو گندم و کاه قالبت
گر نه خری چه که خوری روی به مغز و دانه کن

هست زبان برون در حلقه در چه می شوی
در بشکن به جان تو سوی روان روانه کن

مولوی

گر نیک و بد نزد خدا یکسان بدی در ابتلا

2 نظر »
[audio: https://tarabestan.com/files/music/others/nik-o-bad.mp3]

دانلود تصنیف دانلود تصنیف گر نیک و بد

یک ساعت ار دو قبلکی از عقل و جان بر خاستی
این عقل ما آدم بدی این نفس ما حواستی

ور آدم از ایوان دل در نامدی در آب و گل
تدریس با تقدیس او بالاتر از اسماستی

ور هستی تن لا شدی این نفس سر بالا شدی
بعد از تمامی لا شدن در وحدت الاستی

گر نیک و بد نزد خدا یکسان بدی در ابتلا
با جبرئیل ماه رو ابلیس هم سیماستی

ور راز دارستی بشر پیدا نکردی خیر و شر
هرچه که ناپیداستش بر وی هم پیداستی

این حس چون جاسوس ما شد بسته و محبوس ما
چون می نبیند اصل را ای کاشکی اعماستی

خاموش باش اندیشه کن کز لامکان آید سخن
با گفت کی پردازیی گر چشم تو آنجاستی

مولوی

آهنگساز: کارن همایونفر

ای خداوند یکی یار جفاکارش ده

2 نظر »
[audio: https://tarabestan.com/files/music/others/ey-khodavand.mp3]

دانلود آواز با صدای احمد ابراهیمی دانلود آهنگ با صدای احمد ابراهیمی

ای خداوند یکی یار جفاکارش ده
دلبری عشوه‌ده سرکش خون‌خوارش ده

تا بداند که شب ما به چه سان می‌گذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده

چند روزی جهت تجربه بیمارش کن
با طبیبی دغلی پیشه سر و کارش ده

ببرش سوی بیابان و کن او را تشنه
یک سقایی حجری سینه سبکسارش ده

گمرهش کن که ره راست نداند سوی شهر
پس قلاوز کژ بیهده رفتارش ده

عالم از سرکشی آن مه سرگشته شدند
مدتی گردش این گنبد دوارش ده

کو صیادی که همی‌کرد دل ما را پار
زو ببر سنگ دلی و دل پیرارش ده

منکر پار شده‌ست او که مرا یاد نماند
ببر انکار از او و دم اقرارش ده

گفتم آخر به نشانی که به دربان گفتی
که فلانی چو بیاید بر ما بارش ده

گفت آمد که مرا خواجه ز بالا گیرد
رو بجو همچو خودی ابله و آچارش ده

بس کن ای ساقی و کس را چو رهی مست مکن
ور کنی مست بدین حد ره هموارش ده

مولوی

Simplified Theme by Nokia Theme transform by TowFriend | Powered by Wordpress | Aviva Web Directory
XHTML CSS RSS