نگارگری چارده ساله بتی بر لب بام، شعری از جامی

نگارگری چارده ساله بتی بر لب بام

این نگارگری محصول کارگاه ابراهیم میرزا است که در قرن دهم هجری قمری تهیه شده است (منبع)


شعر چارده ساله بتی بر لب بام | شعر چارده ساله بتی بر لب بام | شعر چارده ساله بتی بر لب بام
شعر چارده ساله بتی بر لب بام | شعر چارده ساله بتی بر لب بام | شعر چارده ساله بتی بر لب بام»

این خوشنویسی اثر علی رضا عباسی تبریزی، خوشنویس قرن 11 هجری قمری است. برای دریافت یکجای شش صفحه خوشنویسی این شعر بر روی این پیوند (فایل پی‌دی‌اف) کلیک کنید.


چارده ساله بتی بر لب بام

چون مه چارده در حسن تمام

بر سر سرو، کله گوشه شکست

بر گل از سنبل تر سلسله بست

داد هنگامه‎ی معشوقی ساز

شیوه‎ی جلوه‎گری کرد آغاز

او فروزان چو مه و کرده هجوم

بر در و بامش اسیران چو نجوم

ناگهان پشت خمی همچو هلال

دامن از خون چو شفق مالامال

کرد در قبله‎ی او روی امید

ساخت فرش ره او موی سفید

گوهر اشک به مژگان می‎سفت

وز دو دیده گهر افشان می‎گفت:

کای پری با همه فرزانگیم

نام رفت از تو به دیوانگیم

لاله‎سان سوخته‎ی داغ توام

سبزه‎وش پی سپر باغ توام

نظر لطف به حالم بگشای

ریگ اندوه ز جانم بزدای

نوجوان حال کهن پیر چو دید

بوی صدق از نفس او نشنید

گفت کای پیر پراکنده‎نظر

روبگردان، به قفا باز نگر

که در آن منظره، گلرخساریست

که جهان از رخ او گلزاریست

او چو خورشید فلک، من ماهم

من کمین بنده‎ی او، او شاهم

عشقبازان چو جمالش نگرند

من که باشم که مرا نام برند

نیز بیچاره چو آن سو نگریست

تا ببیند که در آن منظره کیست

زد جوان دست و فکنداز بامش

داد چون سایه به خاک آرامش

کانکه با ما ره سودا سپرد

نیست لایق که دگر جا نگرد

هست آیین دوبینی ز هوس

قبله‎ی عشق یکی باشد و بس

جامی

هفت اورنگ » سبحه الابرار


شاهد:
گر عارف حق بینی چشم از همه بر هم زن
چون دل به یکی دادی آتش به دو عالم زن
(فروغی بسطامی)

گه دلم پیش تو گاهی پیش او است
رو که در یک دل نمی گنجد دو دوست
(عمان سامانی)

نگارگری