شعرخوانی زیر از کنسرت بال در بال انتخاب شده است. این کنسرت در سال 1997 به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد سایه اجرا شد.
از این کنسرت بشنوید:
ارغوان
بی تو آری غزل سایه ندارد لطفی
دانلود شعر با صدای هوشنگ ابتهاج
چه فکر میکنی؟
که بادبان شکسته
زورق به گل نشستهای است زندگی؟
در این خراب ریخته
که رنگ عافیت از او گریخته
به بن رسیده راه بستهای است زندگی؟
چه سهمناک بود سیل حادثه
که همچو اژدها دهان گشود
زمین و آسمان ز هم گسیخت
ستاره خوشه خوشه ریخت
و آفتاب در کبود درههای آب غرق شد
هوا بد است
تو با کدام باد میروی؟
چه ابر تیرهای گرفته سینهی تو را
که با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نمیشود
تو از هزارههای دور آمدی
در این درازنای خون فشان
به هر قدم نشان نقش پای توست
در این درشتناک دیولاخ
ز هر طرف طنین گامهای رهگشای توست
بلند و پست این گشاده دامگاه ننگ و نام
به خون نوشته نامهی وفای توست
به گوش بیستون هنوز
صدای تیشههای توست
چه تازیانه ها که با تن تو تاب عشق آزمود
چه دارها که از تو گشت سربلند
زهی شکوه قامت بلند عشق
که استوار ماند در هجوم هر گزند
نگاه کن
هنوز آن بلند دور
آن سپیده، آن شکوفه زار انفجار نور
کهربای آرزوست
سپیده ای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار بار بیفتی از نشیب راه و باز
رو نهی بدان فراز
چه فکر میکنی؟
جهان چو آبگینهی شکستهای است
که سرو راست هم در او شکسته مینمایدت
چنان نشسته کوه در کمین درههای این غروب تنگ
که راه، بسته مینمایدت
زمان بیکرانه را
تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمی است این درنگِ درد و رنج
به سان رود
که در نشیب دره سر به سنگ میزند رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش!
هوشنگ ابتهاج
ه. الف. سایه
نام اصلی شعر: زندگی
کتاب: تاسیان
شاهد:
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
(هوشنگ ابتهاج)
کنسرت بال در بال
شعر و صدا: هوشنگ ابتهاج (سایه)
تار: محمد رضا لطفی
تنبک: محمد قوی حلم
آلمان- کلن- 1997
حضورش سبز، راهـــش پر رهرو
زمان بیکرانه را
تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمی است این درنگِ درد و رنج
به سان رود
که در نشیب دره سر به سنگ میزند رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش!
خیلی قشنگ بود
ممنون.
سلام.
به نظر من هوشنگ ابتهاج با سرودن شعر بی نظیر سپیده (ای ایران ای سرای امید) به کشور ایران، استاد شجریان و موسیقی سنتی خدمت بزرگی کرد، به دلیل سرودن همین یک شعر به نظرم باید توجه خیلی بیشتری به این شاعر بشه.
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
يكي زشب گرفتگان چراغ بر نمي كند
كسي به كوچه سار شب در سحر نمي زند
نشسته ام در انتظار اين غبار بي سوار
دريغ كز شبي چنين سپيده سر نمي زند
دل خراب من دگر خراب تر نمي شود
كه خنجر غمت از اين خراب تر نمي زند
گذر گهي است پر ستم كه اندرو به غير غم
يكي صلاي آشنا به رهگذر نمي زند
چه چشم پاسخ است از اين دريچه هاي بسته ات
برو که هيچ کس ندا به گوش کر نمي زند
نه سايه دارم و نه بر بيفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسي تبر نمي زند
یادش گرامی.
درود بر شما
بسيار زيبا
سوالي داشتم ايا آهنگ با اين شعر: بگذر تا بگريم چون ابر در بهاران/كز سنگ ناله خيزد روز وداع ياران وجود دارد
در صورت امكان در اين باب توضيح دهيد
سپاس از شما
فروزان بمانيد
@ پویا:
تا جایی که حافظهام یاری میکند، شجریان این شعر را در آلبوم پیوند مهر و شهرام ناظری در آلبوم بیقرار اجرا کردهاند. چون این شعر، شعر معروفی است احتمالاً خوانندگان دیگر هم اجرایش کردهاند که من نمیدانم. امیدوارم اگر دوستی میداند، معرفی کند.
بله ! شهرام ناظزي در آلبوم بيقرار اجرا كرده . يكي ديگر از تصنيفهاي آن آلبوم ، آهنگ معروف ” در هوايت بيقرارم روز و شب ” است .آهنگسازش هم جليل عندليبي است .
بسیار زیبا
هوشنگ ابتهاج شاعری به تمام معناست
استاد از شاعران درجه اول مهاصر و تاریخ شعر ایران میباشند.اما با تاءسف از ایشان نیز به مانند بیشتر هنرمندان غافلیم….
استاد از شاعران درجه اول معاصر و تاریخ شعر ایران میباشند.اما با تاءسف از ایشان نیز به مانند بیشتر هنرمندان غافلیم….
نمیدانم چرا وقتی اسم استاد سایه رو می شنوم یاد دانشگاه اصفهان و کناب دفار سبز سخن ادبیات آن می افتم
بون اغراق می گم که امروز کامل این شعر رو گوش می کردم………..فوق العاده است..واقعا نمی دونم چی بگم
ممنون از شما و درود بر استاد سایه
چو فرزندت مرا خواند شهید راه آزادی
چه خواهی گفتنش فردا؟ که زندانبان من بودی؟ _سایه
[…] که در جوش و خروش است فراوان شاد میشوم…یاد آن شعر زیبای سایه میاندازدم […]
اولین شعری که منو با این شاعر آشنا کرد این بود:
بسترم صدف خالی یک تنهاییست و
تو چون مروارید،
گردن آویز کسان دگری.
این تشبیه بسیار ظریفی که بکاربرده، مسلماً نشون دهنده هوش زیاده این بزرگواره. روحش شاد.
استاد از شاعران درجه اول و معاصر هستند.اما متاسفانه خیلی ها حتی ایشون رو نمیشناسن !
عشق عشق عشق …
خیلی زیبا بود ،شاعرانی که اشعارشان چنگ درافکارانسان میزنه ، هیچوقت کهنه نمیشه و قابل ستایشه ، این شعر تلنگریس به افکار پوسیده و ارتجاعی نسل امروزی که سعی داره با افکار گذشته زندگی کنند
یادش همیشه گرامی باد
با درود و سپاس !
امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا چو روم از دست چه سود اشک ندامت
واقعا چرا آنگونه که شایسته این استاد
است از او تکریم نمی شود . آیندگان ما که
به عظمت کلام وی پی ببرند بی شک ما را
نکوهش خواهند کرد !!!
نظر دادن