پنج شنبه ی هفته ی گذشته 17 دی ماه 1388، شصت و سومین زادروز محمد رضا لطفی بود. اجرای زیر مربوط به برنامه ی بزرگداشت هوشنگ ابتهاج (سایه) است که در سال 1997 در کلن آلمان برگزار شد و در آن ابتهاج غزلی را که برای دوست و همکارش لطفی سروده است خواند.

[audio: https://tarabestan.com/files/music/poem/pishe-saze-to.mp3]

دریافت فایلدانلود آهنگ

پیش ساز تو من از سحر سخن دم نزنم
که زبانی چو بیان تو ندارد سخنم

ره مگردان و نگه دار همین پرده ی راست
تا من از راز سپهرت گرهی باز کنم

صبر کن ای دل غمدیده که چون پیر حزین
عاقبت مژده ی نصرت رسد از پیرهنم

چه غریبانه تو با یاد وطن می نالی
من چه گویم که غریب است دلم در وطنم

همه مرغان هم آواز پراکنده شدند
آه از این باد بلاخیز که زد در چمنم

شعر من با مدد ساز تو آوازی داشت
کی بود باز که شوری به جهان در فکنم

نی جدا زان لب و دندان جه نوایی دارد؟
من ز بی همنفسی ناله به دل می شکنم

بی تو آری غزل «سایه» ندارد «لطفی»
باز راهی بزن ای دوست که آهی بزنم

هوشنگ ابتهاج (سایه)


ببینید:
ارغوان


تار: محمد رضا لطفی
تنبک: محمد قوی حلم
کنسرت بال در بال (کلن – 1997)