ای سلسله مو دستی بر طره ی پر خم زن

10 نظر »
[audio: https://tarabestan.com/files/music/shajarian/ey-selsele-mu.mp3]

دانلود فایلدانلود فایل

ای سلسله مو دستی، بر طره‌ی پر خم زن
یک سلسله مو بگشا، صد سلسله بر هم زن
خواهی که شود کشته، از هر طرفی فوجی
جانا صف مژگان را، یک مرتبه بر هم زن

فروغی بسطامی

(قسمتی از غزلی منسوب به فروغی بسطامی)


آواز: شجریان
آلبوم: سرود مهر
موسیقی: حسین علیزاده

آنچه مراست از فضل اوست، نه از فعل من

2 نظر »

بایزید بسطامی

نقل است که گفت مردی در راه حج پیشم آمد.
گفت: «کجا می روی؟»
گفتم: «به حج.»
گفت: «چه داری؟»
گفتم: «دویست درم.»
گفت: «بیا به من ده که صاحب عیالم و هفت بار گرد من در گرد که حج تو این است.»
گفت: «چنان کردم و باز گشتم.»

***

و گفت: «از نماز جز ایستادگی تن ندیدم و از روزه جز گرسنگی ندیدم. آنچه مراست از فضل اوست نه از فعل من.»

***

و گفت: «کمال درجه عارف سوزش او بود در محبت.»

عطار نیشابوری

تذکره الاولیا
در احوال بایزید بسطامی

رمضانیه

4 نظر »

اذان
موذن زاده اردبیلی: در گوشه روح الارواح، دستگاه بیات ترک
[audio: https://tarabestan.com/files/music/others/azan-moazzenzadeh.mp3]

دانلود فایلدانلود اذان موذن زاده اردبیلی



ربنا

شجریان: در گوشه عراق، دستگاه شور
[audio: https://tarabestan.com/files/music/shajarian/rabbana.mp3]

دانلود فایلدانلود ربنای شجریان


مناجات (مولوی)
شجریان: در دستگاه افشاری (این دهان بستی دهانی باز شد)
[audio: https://tarabestan.com/files/music/shajarian/in-dahan.mp3]

دانلود فایلدانلود مثنوی این دهان بسستی با صدای شجریان

گفتا تو از کجایی کاشفته می‌نمایی

11 نظر »
[audio: https://tarabestan.com/files/music/seraj/shahre-ashenaei.mp3]

دریافت فایلدانلود آواز با صدای سراج

[audio: https://tarabestan.com/files/music/shahidi/gofta-to-az-kojai-shahidi.mp3]

دریافت فایلدانلود آواز با صدای عبدالوهاب شهیدی

گفتا تو از کجایی کاشفته می‌نمایی؟

گفتم منم غریبی از شهر آشنایی

گفتا سر ِ چه داری کز سر خبر نداری؟

گفتم بر آستانت دارم سر گدایی

گفتا کدام مرغی کز این مقام خوانی؟

گفتم که خوش نوایی از باغ بینوایی

گفتا ز قید هستی رو مست شو که رستی

گفتم به می پرستی جستم ز خود رهایی

گفتا جویی نیرزی گر زهد و توبه ورزی

گفتم که توبه کردم از زهد و پارسایی

گفتا به دلربایی ما را چگونه دیدی؟

گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربایی

گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم

گفتم به از ترنجی لیکن به دست نایی

گفتا چرا چو ذره با مهر عشق بازی؟

گفتم از آن که هستم سرگشته‌ای هوایی

گفتا بگو که خواجو در چشم ما چه بیند؟

گفتم حدیث مستان سرّی بود خدایی

خواجوی کرمانی

خواننده: حسام الدین سراج
آلبوم: شهر آشنایی

شبی یاد دارم که چشمم نخفت

1 نظر »
[audio: https://tarabestan.com/files/music/shajarian/sham-o-parvaneh.mp3]

دانلود فایلدانلود تصنیف شمع و پروانه با صدای شجریان

شبی یاد دارم که چشمم نخفت

شنیدم که پروانه با شمع گفت

که من عاشقم گر بسوزم رواست

تو را گریه و سوز باری چراست؟

بگفت ای هوادار مسکین من

برفت انگبین یار شیرین من

چو شیرینی از من بدر می‌رود

چو فرهادم آتش به سر می‌رود

همی گفت و هر لحظه سیلاب درد

فرو می‌دویدش به رخسار زرد

که ای مدعی عشق کار تو نیست

که نه صبر داری نه یارای ایست

تو بگریزی از پیش یک شعله خام

من استاده‌ام تا بسوزم تمام

تو را آتش عشق اگر پر بسوخت

مرا بین که از پای تا سر بسوخت

همه شب در این گفت و گو بود شمع

به دیدار او وقت اصحاب، جمع

نرفته ز شب همچنان بهره‌ای

که ناگه بکشتش پری چهره‌ای

همی گفت و می‌رفت دودش به سر

همین بود پایان عشق، ای پسر

ره این است اگر خواهی آموختن

به کشتن فرج یابی از سوختن

مکن گریه بر گور مقتول دوست

قل الحمدلله که مقبول اوست

اگر عاشقی سر مشوی از مرض

چو سعدی فرو شوی دست از غرض

فدایی ندارد ز مقصود چنگ

وگر بر سرش تیر بارند و سنگ

به دریا مرو گفتمت زینهار

وگر می‌روی تن به توفان سپار

سعدی

بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور


خواننده: شجریان
آلبوم: بهار دلکش
دستگاه: شور

 

خوشنویس: محمد رضا رحیمی

ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟

11 نظر »

دو غزل از شهریار در رثای ابوالحسن صبا

[audio: https://tarabestan.com/files/music/others/zarde-malije.mp3]


تو که آتشکده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی

به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بی خود و بی هوش شدی

تو به صد نغمه زبان بودی و دلها همه گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی

خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی

تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از تست
تو هم آمیخته با خون سیاوش شدی

ناز می کرد به پیراهن نازک تن تو
نازنینا چه خبر شد که کفن پوش شدی

چنگی معبد گردون شوی ای رشک ملک
که به ناهید فلک همسر و همدوش شدی

شمع شبهای سیه بودی و لبخند زنان
با نسیم دم اسحار هم آغوش شدی

شب مگر حور بهشتیت به بالین آمد
که تواش شیفته زلف و بناگوش شدی

باز در خواب شب دوش ترا می دیدم
وای بر من که توام خواب شب دوش شدی

ای مزاری که صبا خفته به زیر سنگت
به چه گنجینه اسرار که سرپوش شدی

ای سرشگ این همه لبریز شدن آن تو نیست
آتشی بود در این سینه که در جوش شدی

شهریارا به جگر نیش زند تشنگیم
که چرا دور از آن چشمه پرنوش شدی


شهریار

عمر دنیا به سر آمد که صبا می میرد
ورنه آتشکده عشق کجا می میرد؟

صبر کردم به همه داغ عزیزان یارب
که هنرپیشه اش از غصه چرا می میرد

غسلش از اشک دهید و کفن از آه کنید
رخ متابید خدا را که وفا می میرد

به غم انگیزترین نوحه بنالی ای دل
که هنر می رود و شور و نوا می میرد

شمع دلها همه گو اشک شو از دیده بریز
این چه دردیست خدایا که دوا می میرد

هر کجا درد و غمی هست بمیرد به دوا
کاخرین کوکبه ذوق و صفا می میرد

آخرین شور و نوا بدرقه راه صبا
که دل انگیزترین نغمه سرا می میرد

از وفاداری این قبله ارباب هنر
این عزیزی است که با وی دل ما می میرد

از محیط خفقان آور تهران پرسید
این صبوری نتوانم که صبا می میرد

شهریارا نه صبا مرده، خدا را بس کن
آنکه شد زنده جاوید کجا می میرد؟

شهریار


دریافت فایل
نام آهنگ: زرد ملیجه
آهنگساز: ابوالحسن صبا
سنتور: فرامرز پایور
تنبک: حسین تهرانی

مرثیه سهراب

14 نظر »
[audio: https://tarabestan.com/files/music/others/tahmine.mp3]

دانلود فایلدانلود آهنگ

تهمینه‌ام تهمینه‌ام
از درد و غم دونیمه‌ام
در حسرت سهراب یل
دُرج فغان شد سینه‌ام

سهراب من محراب من
خورشید من مهتاب من
در این جهان بی کسی
یکتای من نایاب من

در دشت کین سرگشته شد
در خاک و خون آغشته شد
از مهر رستم زاده شد
وز قهر رستم کشته شد

افتادُ از بالای زین
چون اخترِ از چرخ برین
شیر سپیدم از تنش
دریای خون شد بر زمین

گفتم که می‌یابد اثر
از رستم عالی نظر
با این نشانی از پدر
شد بی‌نشان از بهر و فر

گلچین دورانم گذشت
گلریز بستانم گذشت
تیغی که رستم زد بر او
از جوشن جانم گذشت

لایق شیرعلی (شاعر تاجیک)


خواننده: مهسا وحدت
آهنگساز: مجید درخشانی
آلبوم: نسیم صبحدم

آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود

33 نظر »
[audio: https://tarabestan.com/files/music/banan/amad-amma-banan.mp3]

دانلود آواز آمد اما با صدای بناندانلود آواز آمد اما با صدای بنان

[audio: https://tarabestan.com/files/music/elaheh/amad-amma-elaheh.mp3]

دانلود آواز آمد اما با صدای الههدانلود آواز آمد اما با صدای الهه

[audio: https://tarabestan.com/files/music/haydeh/amad-amma-haydeh.mp3]

دانلود آمد اما با صدای هایدهدانلود آمد اما با صدای هایده

[audio: https://tarabestan.com/files/music/others/amad-amma-mahastisattar.mp3]

دانلود آمد اما با صدای مهستی و ستاردانلود آمد اما با صدای مهستی و ستار

[audio: https://tarabestan.com/files/music/others/amad-amma.mp3]

دانلود آواز آمد امادانلود آواز آمد اما با صدای ؟

آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خواب‌آلوده‌اش را مستی رویا نبود

نقش عشق و آرزو از چهره‌ی دل شسته بود
عکس شیدایی در آن آیینه‌ی سیما نبود

لب همان لب بود اما بوسه‌اش گرمی نداشت
دل همان دل بود اما مست و بی‌پروا نبود

در دل بيزار خود جز بيم رسوايی نداشت
گر چه روزی همنشين جز با من رسوا نبود

در نگاه سرد او غوغای دل خاموش بود
برق چشمش را نشان از آتش سودا نبود

دیدم آن چشم درخشان را ولی در این صدف
گوهر اشکی که من می‌خواستم پیدا نبود

برلب لرزان من فریاد دل خاموش شد
آخر آن تنها امید جان من تنها نبود

جز من و او دیگری هم بود اما ای دریغ
آگه از درد دلم زان عشق جانفرسا نبود

ای نداده خوشه‌ای زان خرمن زیبایی‌ام
تا نبودی در کنارم زندگی زیبا نبود

ابوالحسن ورزی

خواننده: ؟

Westminster Bridge -London

2 نظر »

زمین فریبنده تر از این متاعی ندارد که عرضه کند
احساس ندارد آن‌که بی تفاوت از کنارش می گذرد

چشم اندازی دل انگیز به شکوهش
لندن در جامه‌ی فاخرش

زیبایی سحرگاهان، سکوت و عریانیش
آرمیدن زورقها، برجها، گنبدها، تماشاخانه ها، و معابدش

با آغوش باز به چمنزاران و سپهر
هر گوشه درخشان است در آسمان پر مهر

خورشید هرگز چنین زیبا سربرنیاورده بود
نه حتی در هنگام زایش در اولین دره، یا در اولین صخره و یا تپه

هرگز ندیده بودم رودخانه چنین آرامش داشته باشد
و هرجا که بخواهد به آرامی بخرامد

خدای مهربان! شهر در خواب فرو رفته است
همه در آرامش به سر می برند

ویلیام وردزورث

در توصیف پل وست مینستر (لندن)
ترجمه: میم (طربستان)


Poem upon Westminster Bridge

12 ژوئن 2009- متروی لندن- خط پیکادلی


Earth has not anything to show more fair:
Dull would he be of soul who could pass by

A sight so touching in its majesty:
This City now doth like a garment wear

The beauty of the morning; silent, bare,
Ships, towers, domes, theatres, and temples lie

Open unto the fields, and to the sky;
All bright and glittering in the smokeless air.

Never did sun more beautifully steep
In his first splendour valley, rock, or hill;

Ne’er saw I, never felt, a calm so deep!
The river glideth at his own sweet will:

Dear God! the very houses seem asleep;
And all that mighty heart is lying still!

William Wordsworth

Composed upon Westminster Bridge (September 3, 1802)

من بر آن بودم که ندهم دل به عشق

بدون نظر »

هر که بی او زندگانی می‌کند

گر نمی‌میرد گرانی می‌کند

من بر آن بودم که ندهم دل به عشق

سروبالا دلستانی می‌کند

مهربانی می‌نمایم بر قدش

سنگ دل نامهربانی می‌کند

برف پیری می‌نشیند بر سرم

همچنان طبعم جوانی می‌کند

ماجرای دل نمی‌گفتم به خلق

آب چشمم ترجمانی می‌کند

آهن افسرده می‌کوبد که جهد

با قضای آسمانی می‌کند

عقل را با عشق زور پنجه نیست

احتمال از ناتوانی می‌کند

چشم سعدی در امید روی یار

چون دهانش درفشانی می‌کند

هم بود شوری در این سر بی خلاف

کاین همه شیرین زبانی می‌کند

سعدی


شاهد:
گفتم آهن دلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقی است یک چندی

صفحه 7 از 12« بعدی...56789...قبلی »
Simplified Theme by Nokia Theme transform by TowFriend | Powered by Wordpress | Aviva Web Directory
XHTML CSS RSS