Sep 03
نقل است که گفت مردی در راه حج پیشم آمد.
گفت: «کجا می روی؟»
گفتم: «به حج.»
گفت: «چه داری؟»
گفتم: «دویست درم.»
گفت: «بیا به من ده که صاحب عیالم و هفت بار گرد من در گرد که حج تو این است.»
گفت: «چنان کردم و باز گشتم.»
***
و گفت: «از نماز جز ایستادگی تن ندیدم و از روزه جز گرسنگی ندیدم. آنچه مراست از فضل اوست نه از فعل من.»
***
و گفت: «کمال درجه عارف سوزش او بود در محبت.»
عطار نیشابوری
تذکره الاولیا
در احوال بایزید بسطامی
این پست های متنوع شمااز مطالعات زیاد شما حکایت می کند.
طرح جدید وبلاگ هم زیباست.
به هیچ وجه چنین نیست. من فقط خوشه چینی هستم که بر خوان پر نعمتی نشسته است. خوانسالار کریم است.
نظر دادن