Apr 07
ای هر سر مویت را رویی به پریشانی
صد روی خراشیده موی تو به پیشانی
در سینه نهان کردم سودای تو مه، لیکن
بس درد که برخیزد زین آتش پنهانی
آن دیگ نبایستی پختن به نیستانها
اکنون که برفت آتش با دست پشیمانی
انکار مکن ما را گر بیسر و پا بینی
کین کار هم از اول سر داشت به ویرانی
ای یار پری پیکر، دیوانه شدیم از تو
باز آی که صد نوبت کردیم پری خوانی
یک روز نمیآیی، تا در غم خود بینی
صد خانهی چون دوزخ، صد دیدهی چون خانی
جوری که تو ای کافر، کردی و پسندیدی
گر بر تو کنم گویی: ای وای مسلمانی!
زینسان که سراسیمه گشت اوحدی از مهرت
او باز کجا دارد دست از تو به آسانی؟
در وصف تو دیوانی از شعر چو پر کرد او
پر بر تو کند دعوی از شرعی و دیوانی
خانی یعنی چه در “صد دیدهی چون خانی”؟
@ راییکا:
گویا در اینجا خانی به معنی چشمه آب به کار برده شده و بنابراین، ترکیب صد دیده چون خانی کنایه از چشمان پر اشک است.
خانی در خانی آباد، محله معروف تهران،هم به این معنی است؟!
نظر دادن