دور از فروغ مهرت ما را نمانده حالی
از حال و روز یاران اینک منم مثالی

دوری روی یاران از چشم دوستداران
یک لحظه هست ماهی یک روز هست سالی

یک لحظه با تو بودن عمری است جاودانی
یک عمر با تو بودن خوابی است یا خیالی

یاد وصال خوش باد از هجر روی ماهت
بدر منیر بودم، اکنون شدم هلالی

بشنو حکایت من چون بودم و چه گشتم
یک ران لنگ پائی مرغ شکسته بالی

در عین نامرادی از جمله بی‌وفایان
یکسر بریده‌ام دل بی‌هیچ قیل و قالی

بگذار و بگذر از من تا وقت آن درآید
انبان دل کنم وا باشد اگر مجالی

ای دل توقعت را کمتر کن از خلایق
کز بی توقعی خود یابی فراغ بالی

عهدی مبند با کس کز عهده برنیایی
عهد شکسته باشد بر گردنت وبالی

هرگز مباش مرعوب از فصحت کلامش
هر آنچه مدعی گفت آید پی‌اش سؤالی

در پشت دانه دامی دارد نهفته شاید
پرهیز کن ز دام هرگونه خط و خالی

رفتم سراغ حافظ با یاد روی ماهت
این بیت خوش درآمد دیشب زدم چو فالی

«آن دم که‌ با تو باشم یک سال هست روزی
و آن دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی»

خدابخش