Mar 13
در اخبار آمده است که یکی از دانشمندان و علمای مذهبی قوم بنی اسرائیل، مردمان را از رحمت خدای تعالی نومید می کرد و کار را بر ایشان سخت میگرفت. هر که نزد او میرفت تا راهی برای توبه بیابد، او همه راهها را به روی او می بست و به وی می گفت:
«فقط عذاب را آماده باش.»
مرد دانشمند مُرد. او را در خواب دیدند.
گفتند:
«چگونهای و خدایت را چگونه یافتی؟»
گفت:
هر روز صدایی به من میگوید:
«تو را از رحمت خود نومید و محروم می کنم، آنسان که در دنیا، بندگانم را از من ناامید کردی.»
امام محمد غزالی
کیمیای سعادت- جلد 2- رکن چهارم- در منجیات- در خوف و رجا
salam dooste aziz
modati hast ke man miam va site besyar besyar zibaye shomaro mikhunam va aslan forsat nakardam ke begam cheghadr az posthaye shoma va matalebi ke migozarid lezzat mibaram va estefadeh mikonam. vaghean dastet dard nakone
bi sabrane montazere postahaye jadid hastam
movafagh va salamat bashid
سلام
سپاسگزارم برای نظرت. خوشحالم که از شعرها و آهنگهای انتخابی لذت میبری
گیرم که این درخت تناور
در قله ی بلوغ
آبستن از نسیم گناهی ست؛
اما
ای ابر سوگوار سیه پوش!
این شاخه ی شکوفه چه کرده ست؟
کاین سان کبود مانده و خاموش
گیرم خدا نخواست که این شاخ
بیند ز ابر و باد نوازش
اما
این شاخه ی شکوفه که افسرد
از سردی بهار
با گونه ی کبود
آیا چه کرده بود؟
محمدرضا شفیعی کدکنی
@ بی نام:
سپاس از همراهی شما. زیبا بود.
نظر دادن