ترسم ز فرط شعبده چندان خرت کنند تا داستان عشق وطن باورت کنند من رفتم از چنین ره و دیدم سزای خویش بس کن تو ورنه خاک وطن بر سرت کنند گیرم ز دست چون تو نخیزد خیانتی خدمت مکن که رنجه به صد کیفرت کنند گر وا کند حصار «قزل قلعه» لب به گفت گوید چه پیش چشم تو با همسرت کنند بر زنده باد گفتن این خلق خوش گریز دل بر منه که یک تنه در سنگرت کنند پتک اوفتاده در کف ضحاک و این گروه خواهان که باز کاوهی آهنگرت کنند ایران همیشه دوزخ ارباب غیرت است آتش منه به سینه که خاکسترت کنند چون گوژگشت آینه، تصویر بر خطاست تاریخ نیست، این که مدام از برت کنند زنجیر عدل خسرو و آن خر که شکوه کرد آورده اند تا به حقیقت خرت کنند زآن پادشه به خون کسان تشنه تر نبود لیک این به کس مگو که ز خس کمترت کنند نخوت فروش تخت جم ای بی هنر مباش تا خود علاج فقر جنون پرورت کنند فخرت بود به کورش و دستت چو اردشیر دایم دراز تا کمکی دیگرت کنند لاف از قضیب عاریه کم زن، که وقت کار شرم آید ار به حجله بخت اندرت کنند در آن وطن که قدرت بیگانه حاکم است رو خار ره مشو که چو گل پرپرت کنند عیار باش و دزد و زمین خوار و زن بمزد تا برتر از سپهبد و سرلشکرت کنند تلقین قول سعدی فرزانه حیلتی ست تا جاودانه بسته آن شش درت کنند «نابرده رنج گنج میسر شود» عزیز رو دیده باز کن که چه در کشورت کنند بازار غارت است تو نیز ای پسر مخسب گویی بزن که فارغ ازین چنبرت کنند ور ز آن که خود غرور تو بر فضل و دانش است حاشا که اعتنا به چنین گوهرت کنند من آزموده ام ره تقوا به رنج عمر زین راه کج مرو که سیه اخترت کنند رو قهرمان وزنه شو ار کامت آرزوست تا خار چشم مردم دانشورت کنند در خایه مالی ای دل غافل حکایتی است گر یادگیری از همگان برترت کنند القصه ای رفیق سیه بخت ساده لوح راهی بزن که سجده به سیم و زرت کنند مام وطن به دامن بیگانه خفته مست دل بدگمان مکن که چه با مادرت کنند |
Jun 03
می گویند فریدون توللی قصیده زیر را در سالهای پس از کودتای 28 مرداد و در دهه چهل که از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مایوس شده بود سروده است. این شعر با عنوان «اندرز سوختگان» در کتاب «بازگشت» منتشر شده است.
یعنی چی که فیلتر نیستید ؟
هر جایی با یه همچین محتوای غنی یا باید فیلتر باشه یا اگه فیلتر نبود نباید بهش اعتماد کرد
آقا چرا خروجی RSS ندارین شما ؟ بخدا اگه بزارین google reader رو میترکونین
@sohrab:
با این مدح شبیه به ذم شما-یا شاید هم برعکس!- چه بسا محتسبان به سراغ این طربسرا هم بیایند.
طربستان را می توانید از طریق آدرس زیر در فیدخوان دنبال کنید:
http://feeds.feedburner.com/tarabestan
بسیار بسیار جالب بود. خیلی خوشم آمد
چه تلخ !!!!
چطور میشه اینهمه حقیقت رو دید و ساکت بود؟
ممنون
جانا سخن از زبان ما می گویی. یکی می گفت آلمانی ها بعد از جنگ همه ایستادند و سرزمینشان را ساختند و من فکر کردم ما ایرانی ها ایستادیم و هر کس که می خواست کار کند و وطن را بسازد، ویرانش کردیم.شکوه و عظمت ایران فقط یک توهم است. توهم…………
موضوع انشا های جدید ما الان این شده که : مرگ بهتر است یا ذلت؟ و عجیب اینکه به کودکان خود یاد می دهیم که با ذلت ماندن بهتر از مردن با عزت است. همیشه عرب ها را به سخره گرفته ایم اما دیدیم که در میدان عمل چه کسی برد و چه کسی باخت. بد جور بی غیرت شده ایم ب ه جز انگشت شمار کسانی که انها را هم به مدد بی غیرتی در زندان ها می پوسانیم.
سلام
کلا سایت بسیار بسیار خوبی هست
موفق باشید
توللی عزیز اماامروز:
پای در بندیم و هی درمیرویم
با ستورانیم و یک سر میرویم
اینکه بنشینیم آیا زندگیست؟
گاو میاییم و چون خر میرویم.
دردم از یار است ودر مان نیز هم ……………….از سایت بسیار خوب ومفیدتون تشکر در ضمن از رند مست عزیز که منو با شما اشنا کرد تشکر میکنم
ای قرن ها زندانی تقدیر بشکن
تقدیر را با ضربه ی تدبیر بشکن
بشکن فسون ای غل و زنجیر بشکن
بشکن ستون خانه ی تزویر بشکن
in dg esbate sharr budanetun bud,ay hamvatan dorosteke darim zajje mizanim vali hanuz az pa nayoftadim.ma irania hamishe sharrim .rasti ghahremane asia shodima.tabrik.sharrrrr bashyn!
ای بیت از قلم افتاده
لاف از قضیب عاریه کم زن که وقت کار
شرم آید ار به حجلهٔ بخت اندرت کنند
@ فرود:
سپاس. علاوه بر این بیت چند بیت دیگر هم جا افتاده بود که به لطف یادآوری شما اضافه شد.
albate agar zede in nezame kofr bashad
BRAVOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOOO… hamin
نظر دادن