کفشهایم کو؟
چه کسی بود صدا زد سهراب؟
آشنا بود صدا؛ مثل هوا با تن برگ
مادرم در خواب است
و منوچهر و پروانه و شاید همهی مردم شهر
شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیهها میگذرد
و نسیمی خنک از حاشیهی سبز پتو خواب مرا میروبد
بوی هجرت میآید
بالش من پر آواز پر چلچلهها ست
صبح خواهد شد
و به این کاسهی آب
آسمان هجرت خواهد کرد
باید امشب بروم
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی،
عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
هیچ کس زاغچهای را سر یک مزرعه جدی نگرفت
من به اندازهی یک ابر دلم میگیرد
وقتی از پنجره میبینم حوری
-دختر بالغ همسایه-
پای کمیابترین نارون روی زمین
فقه میخواند
چیزهایی هم هست؛
لحظه هایی پر اوج
مثلا شاعرهای را دیدم
آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش
آسمان تخم گذاشت *
و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟
باید امشب بروم!
باید امشب چمدانی را
که به اندازهی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بیواژه که همواره مرا میخواند
یک نفر باز صدا زد: سهراب!
کفشهایم کو؟
سهراب سپهری
کتاب: حجم سبز
نام اصلی شعر «ندای آغاز» است.
* شاید اشارهای به فروغ فرخزاد باشد، آنجا که در شعر «تولدی دیگر» میگوید:
دستهایم را در باغچه میکارم
سبز خواهم شد؛ میدانم، میدانم، میدانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت
صدا: احمدرضا احمدی
آلبوم: در گلستانه
خواننده: شهرام ناظری
آهنگساز: هوشنگ کامکار
گلستانه آلبوم بسیار زیبا و شنیدنیایه. من قسمتی از آواز «شهرام ناظری» را که میخواند «زندگی خالی نیست، مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست… آری آری تا شقایق هست زندگی باید کرد» و «دورها آواییست که مرا میخواند…» را شنیده بودم، اما هیچ بخشی از دکلمهی «احمدرضا احمدی» را نداشتم.
الان دیگه کاملاً مطمئن شدم که باید کل آلبوم را تهیه کنم.
خیلی متشکرم جناب میم. 🙂
@ Bita:
فریادهای شهرام ناظری در قسمتی که اشاره کردی دقیقا در ذهنم تداعی شد
در گلستانه به دلیل پیشگامی در استفاده مناسب از شعر نو در موسیقی ایرانی در زمان انتشار منحصر بفرد بود
به نظر من در تمامی زمانها منحصر بفرد است نه فقط در زمان انتشارش.من هر بار این آلبوم رو گوش می دم احساس تازگی می کنم.مدت زیادی نیست که دارمش ولی حدود 15،16 بار بهش گوش کردم.
سلام. واقعا لذت بردم دستت درد نکنه
بهترین شعر بود
حالا این رو گوش کن:شبی از دست نور افشان مهتاب
بسیمای جهان میریخت سیماب
ستاره در فلک چشمک زنان بود
قمر تاجی بفرق اسمان بود
……
یا این یکی رو گوش کن:خدایا!بشکن این اینه ها را
که من از دیدن ایینه سیرم
مرا روی خوشی از زندگی نیست
ولی از زنده ماندن ناگزیرم
……..
(مهدی سهیلی)
خیلی قشنگ بود، ممنون. موفق باشین
سلام دوست عزیز فوق العاده است وبلاگت خیلی خوشگله خدا قوت بده
موفق باشی
عاليه من هر وقت ميام تو وبلاگتون اول شعر سهراب رو ميخونم و بعد ترانه ي زيباي سرو چمان استاد رو گوش ميكنم
میشه از سهراب بیشتر شعر بزارین؟؟ یعنی شعر با دکلمه منظورمه
ممنون و
خداحافظتون باشه
سلام
بسیار زیباست
بی نظیره خدا خیرتون بده
eyval haji eyval sohrabo eshgh ast.
سلام.وقتی آدم میشنوه که 15 هزار نفر برای تماشای اعدام رفتن اونم ساعت 5 صبح.(احساس می کنم شبیه هیچ شده ایم).از زندگی مایوس میشم و دنبال جایی برای آرامش می گردم.البته نه خودش اسمش ام کافی.ممنون ممنون
خیلی دلنشین بود
تنکس
خیلی قشنگ بود.خداقوت
بسیار زیبا:
امروز سالگرد مرگ سهراب یادش گرامی.
مرسی
البوم گلستانه را باید از کجا تهیه بکنم؟با تشکر
احتمالا از فروشگاه آلبوم در گلستانه فروشی.
بسیار سپاس گذارم
خیلی خوب بود
و حورى …دختر بالغ همساىمان ….پاى کمىاب ترىن نارون…..
فقه مى خواند…..
فقط مى تونم بگم بسىار زىباست شعر سهراب و تفکر سالمش.
با سلام
شعر ندای آغاز با صدای زنده یاد خسرو شکیبایی
http://www.mediafire.com/?fk1r75uu5hb4j2f
خیلی حال کردم، خدا رحمتش کنه.
قشنگ بود ممنون
بسیار زیباست ممنونم موفق باشید
تنها چیزی که بر زبان دارم : زیباست
کجاست ان احساس پاک سهرابی که دلش از اب را که گل شد به درد امد کجاست این احساس بوی باران به ما چه گذشت یعنی عشق از ابادی ما رفته سهراب رفت و اب و روشنی و شقایق و دوست وهمسایه را با خود بردما ماندیم و هیچ و تکه ای از ادمیت پس باید قایقی ساخت به دریا زد شاید پشت دریا ها شهریست که درانجا اب را گل نکنن ودر ادراک زمان حرفی از شقایق بزنن باید بروم
سيبسيبسيبس
dalam
[…] کفشهایم کو؟ چه کسی بود صدا زد سهراب؟ : طربستان […]
[…] کفشهایم کو؟ چه کسی بود صدا زد سهراب؟ : طربستان […]
نظر دادن