Dec 06
ای درخت آشنا
شاخه های خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ*
دستهای خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد:
چشمهای من به جای دستهای تو
من به دست تو آب می دهم
تو به چشم من آبرو بده
من به چشمهای بی قرار تو قول می دهم:
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد
ما دوباره سبز می شویم!
قیصر امین پور
کتاب: گلها همه آفتابگردانند
* اشاره به شعر فروغ فرخزاد:
دست هایم را
در باغچه می کارم
سبز خواهم شد
می دانم، می دانم، می دانم
[…] ِ کجا حذف میشود، آیا آن معلم ادبیات میتواند از خواهرش، فروغ فرخزاد، دفاع کند و سخن بگوید؟ راستی! معلم ادبیات، بدون فروغ و […]
دیگر این داس ِ خموشی تان زنگار گرفت
به عبث هرچه درو کردید آواز ِ مرا
باز هم
سبز تر از پیش،
می بالد، آوازم.
هرچه در جعبه ی جادو دارید
به در آرید که من
باطل السحر ِ شما را همگی می دانم:
سخنم،
باطل السحر ِ شماست.
م.ر. شفیعی کدکنی
alafe harz ham mitavanad sabz shavad agar gharar ast ba an ahdaf sabz shavid behtar ke bekhoshkid!…
نظر دادن