خاطره ای از شجریان درمورد این اجرای تاج اصفهانی:
آخرین باری که در محضر این هنرمند بزرگوار بودم، چهاردهم آبان 1360 درست یک ماه قبل از درگذشت ایشان به اتفاق استاد حسن کسایی و آقای محمد موسوی، آقای پرویز مشکاتیان، آقای ناصر فرهنگ فر مهر، آقای منوچهر غیوری، شاطر رمضان و چند تن دیگر از هنر دوستان تهرانی و اصفهانی کلبه ی محقر مرا به قدوم شریف خود آراسته بودند. در آن روز کسایی برای شادروان تاج که خیلی افسرده به نظر می رسید با نی، دشتی در آمد کرد و تاج با غزلی از سعدی* به این مطلع:

تاجم نمی‌فرستی تیغم به سر مزن
مرهم نمی‌گذاری زخم دگر مزن

آوازی با نهایت قدرت تاثیر خواند که در حقیقت عقده گشایی دل آزردگی هایش بود. پس از فرود آواز ایشان تکلیف کردند که چیزی بخوانم من هم اطاعت امر استاد کرده چند بیتی خواندم که طبق معمول مورد ستایش و لطف پدرانه ایشان قرار گرفتم.

[audio: https://tarabestan.com/files/music/others/taj-marham.mp3]

دانلود فایلدانلود آهنگ

تاجم نمى‌فرستى تیغم به سر مزن
مرهم نمى‌گذارى زخم دگر مزن

مرهم نمى‌نهى به‌جراحت نمک مپاش
نوشم نمى‌دهى به دلم نیشتر مزن

بر فرق اوفتاده به نخوت لگد مکوب
سنگ ستم به طایر بى‌بال و پر مزن

بر نامه‎ی امید فقیران قلم مکش
بر ریشه‎ی حیات ضعیفان تبر مزن

گیرم تو خود ز مردم صاحب‌نظر نه‌اى
از طعنه تیر بر دل صاحب‌نظر مزن

تا کم خورى لگد ز خر و سرزنش ز خار
گو سبزه از زمین و گل از شاخ سر مزن

تا غنچه لب گشود سر خود به باد داد
اى آفتاب، دم به نسیم سحر مزن

چون کوه پا به جاى نگه دار و خویش را
چون باد هرزه‌گرد به هر بام و در مزن

گل جز به یاد نوگل باغ ارم مبوى
می جز به یاد آن صنم سیم‌بر مزن

تا بگذرى به خیر از این رهگذر سنا
با رهروان کوى دم از خیر و شر مزن

اینجا نواى بلبل و بانگ زغن یکى است
اى عندلیب نغمه از این بیشتر مزن

اینجا مگس به طعمه کند صید شاهباز
گو عنکبوت خیمه در این بوم و بر مزن

جلال الدین همایی


آواز: تاج اصفهانی
نی: حسن کسایی
دستگاه: شور


شاهد:
تو که نوشم نه‌ای نیشم چرایی؟
تو که یارم نه‌ای پیشم چرایی؟
تو که مرهم نه‌ای زخم دلم را
نمک‌پاش دل ریشم چرایی؟


* من این نقل قول را به همین صورت دیده‌ام اما گویا در این نقل قول اشتباهی رخ داده است. چرا که غزل اشاره شده از همایی است و غزل خوانده شده پس از این غزل از سعدی است:

رفیق مهربان و یار همدم
همه کس دوست می دارند و من هم